اتفاقت در زمان نا مناسب ....یه وقتی از ته دلم میخواستم یکی پیشم باشه.اما نبود.طول کشید تا نبودنش کمتر اذیتم کنه.گاهی (یعنی 90% اوقات)فقط میخواستم کنارش بشینم و حس کنم یه موجود زنده کنارم نفس میکشه .کتمان نمیکنم که اگر هم دست به موهام می کشید خوشحال می شدم.بهیچ وجه از عشق حرف نمی زنم.اصلا.اگه عاشق باشی،حتی یک نگاهش برای چند روز ارضا که نه، مستت میکنه.منظورم یه ارتباط انسانی و فیزیکی ساده است.ولی نبود....حالا برام ایمیل میزنه که دلش برام خیلی!خیلی!تنگ شده.متاسفم دوست من.این کار مناسب در زمان نا مناسبه.برام بی مفهومه.همونطور که دوستی با پسر خیلی زیبایی که این روزها داره برام اتفاق میفته معنی خاصی نداره .اینهمه پسر دور و برم برام معنی خاصی ندارن.
اونی که من میخواستم نیست،پس همه تون به جهنم.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر