۱۳۸۹ شهریور ۲۹, دوشنبه

به ارامش می رسیم

در حایلکه همان چند دقیقه قبلش آه بود و گریه ی بی دلیل ...چند روز بعدتر همان، خوشحالیو عروسی در کون بی دلیل.
بواقع،68000 تومان پول ازمایشهایم ( با بیمه)‏
و اینکه چقدر خواندن دو سه خط حالم را بهتر کرد.که چقدر از پیام ارسالی خودم خوشم نیامده و اینکه ....این روزها روزهایی است که سکسم بند آمده. چند وقتی است مثل گربه های اول بهار ، بی شرمانه مرد طلب نمیکنم.

باید به اولین مردی که به من گفت "پر احساس" بگویم که شنیدنش اولین بار بود....که من ادم اشک و آه نبودم.آدم احساسات رقیق نبودم.احساسی؟؟؟؟با منی؟
باید بگویم به او که نبودم تا قبل از انکه سرت را روی شانه ام گذاشتی.....همان شب...و از آن شب بود که...‏

هیچ نظری موجود نیست:

فهرست وبلاگ من